فردوسی نامه

وبلاگی در ارتباط با حکیم فردوسی و شاهنامه

وبلاگی در ارتباط با حکیم فردوسی و شاهنامه

فردوسی نامه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۰ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

فردوسی شیعه است (20)

ملاحسن کاشی، شاعر نامدار شیعه در نیمه دوم قرن هفتم است که وی را در سرودن مناقب اهل بیت ، مقتدا و الهام بخش کسانی چون محتشم کاشانی شمرده اند. کاشی در دیباچه تاریخ دوازده امام (ائمه نامه، تاریخ محمدی) که یک دوره زندگینامه منظوم پیامبر و امامان شیعه است، از فردوسی به عنوان «پاکدین»یاد می کند که اشارت به تشیع اوست:
فردوسی پاکدین دانا
 آن بر همه حکمتی توانا
شهنامه بر آن نمط که او گفت
 وآن دُرّ بیان صفت که او سفت
وزن متقارب است یکسر
 بنگاشته همچو دُرّ و گوهر
خالی زخطا و سهو گفته
 صد گنج گهر در او نهفته
 تاریخ محمدی،به کوشش رسول جعفریان،صفحه54

فردوسی شیعه است (19)

عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم برجسته و پر اطلاع شیعه در قرن ششم، در کتاب مشهور النقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض که یکی از مهم ترین و فصح ترین کتب نثر فارسی ست (تالیف در حدود560 هجری) نام فردوسی را در صدر اسامی شعرای
پارسی زبان وشیعه اثنی عشری آورده و از وی به عنوان یک شاعر شیعی متعصب یاد کرده است
او بیان میکند که:
اما از شعراء پارسیان که شیعی ومعتقد و متعصب بوده اند هم اشارتی برودبه بعضی.اولا فردوسی طوسی شیعی بوده است و در شاهنامه در مواضع (گوناگون)به اعتقاد خود اشارت کرده است...
النقض،عبدالجلیل قزوینی رازی،ص231

نام فردوسی

یکی از مواردی که در زندگانی فردوسی، اختلافات زیادی در منابع در مورد آن وجود دارد، نام او و پدرش است. 
فردوسی در شاهنامه نه به نام خودش و نه نام پدرش اشاره ایی نمی‌کند و درباره اجداد او هیچ چیزی نمی دانیم و خوده شاعر هم اشاره مستقیمی به تاریخچه خانوادگی خود نمی کند ولی این روشن است که از تبار دهقانان بوده است و این مسئله از اهداف و دلایل او برای سرایش شاهنامه معلوم می کردد
زندگانی تحلیلی فردوسی، شاپور شهبازی، ترجمه هایده مشایخ، نشر هرمس، 1400،ص32 
و بنا به نقل منابع نام های احمد، منصور، محمد و حسن برای خوده فردوسی و نام های احمد، منصور، علی اسحاق، برای پدرش نقل شده است که گزیده ایی از برخی از این منابع بیان می شود:
دیباچه قدیم شاهنامه: ابوالقاسم احمد الفردوسی

(سرچشمه های فردوسی شناسی، ص157)

قدیمی ترین بخش از مقدمه قدیم شاهنامه(مربوط به اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم): 
ابوالقاسم منصور الفردوسی

(فردوسی و شاهنامه، محیط طباطبائی، ص18)

عجایب‌المخلوقات و غرایب‌ الموجودات، نوشتهٔ محمد بن محمود بن احمد طوسی (همدانی).تالیف میان سال‌های ۵۵۱-۵۶۲ ق : حسن فردوسی

(عجایت المخلوقات، به اهتمام منوچهر ستوده، ص246)
حمد الله مستوفی در تاریخ گزیده (نوشته به سال 730ق) : ابوالقاسم حسن بن علی الطوسی
(تاریخ برگزیده، نسخه نشر الکترونیک بهمن انصاری، ص743)
دولتشاه سمرقندی( ۸۴۲-۹۰۰ ق) در تذکرة الشعرا: حسن بن اسحاق بن شرفشاه

(تذکر الشعرا، تصحیح ادوارد براون، انتشارات اساطیر، 1382،صفحه50)
فتح‌بن علی بن محمد اصفهانی(بنداری) که شاهنامه را در سال 620ق به عربی ترجمه کرده است. از فردوسی  به  صورت: الامیر الحکیم ابوالقاسم منصور بن الحسن الفردوسی الطوسی یاد کرده است.

غیاث‌الدین خواندمیر، تاریخ‌ نگار قرن دهم هجری در حبیب السیر فی اخبار افراد البشر: و هو ابوالقاسم حسن بن علی
فردوسی و شاهنامه، مجموعه مقالات محیط طباطبایی، انتشارات امیر کبیر، تهران 1369ش، ص19

محققین و شاهنامه پژوهانی مانند دکتر جلال خالقی مطلق(فردوسی، ترجمه سجاد آیدنلو،ص178، مندرج در فصل نامه انجمن، 1386، شماره 25) 
و دکتر شاپور شهبازی(زندگانی تحلیلی فردوسی، شاپور شهبازی، ترجمه هایده مشایخ، نشر هرمس، 1400،ص32)
 و استاد محیط طباطبائی(فردوسی و شاهنامه، مجموعه مقالات محیط طباطبایی، انتشارات امیر کبیر، تهران 1369ش، ص21و 22) 
از بین نام های نقل شده، نقل بنداری در ترجمه عربی شاهنامه (منصور بن حسن) را معتبر تر دانسته اند، هر چند آن چیزی که در اکثر منابع آمده است و درست تر می نماید نامِ حسن برای خوده فردوسی است ( در مورد نام پدر منابع متغیر اند)
استاد علی ابوالحسنی(منذر) نامِ (منصور حسن بن علی فردوسی ) را طبق منابع مناسب تر می داند و ضمن نقد سخن استاد طباطبائی در انتخاب نام منصور بن الحسن ادله ایی را بر سخن خود ارائه می‌دهد
بوسه بر خاک پی حیدر،علی ابوالحسنی، ناشر سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1394ش، چاپ سوم، ص837 تا 845

آشنایی فردوسی با احادیث و اخبار اسلامی

استاد بدیع الزمان فروزانفر نویسنده،زبان شناس ،مصحح متون کهن ادبی و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی با رد ادعای زرتشتی بودن فردوسی،اسلوب و روش شاهنامه را روشی اسلامی و فردوسی را شخصی آگاه به اخبار و احادیث اسلامی معرفی میکند:

«اسلوب و روش نظمی شاهنامه از اسلوب قرآن گرفته شده و هر چه در آنجا از حیث بلاغت، منظور و طرف بحث بلغاست اینجا تقلید و نظیر آن ایجاد می شود.همینطور کنایاتی که در اشعار عرب مقبول است، به شخص یا به نظیر ترجمه شده وگاهی از اصل بهتر و روشن تر است و از همین جا می توان دانست و مسلم داشت که فردوسی از اشعار عرب نه مایه اندک بلکه، سرمایه فراوان داشته
ایشان در مورد اسلوب قرآنی نام برده در شاهنامه مینویسد:
در این موضوع باید مفصل بحث کرد و اسلوب قرآن را شرح داد تا مقصود به خوبی واضح گردد،لیکن در اینجا به دو مثل قناعت میکنیم که یکی راجع به نظم جمل است و آن این است:
پیامی فرستاد پیران چو دود
به گلشهر نازی فرنگیس زود
شود تا رساند سوی شاهزاد
بگفت آن زمان با فرنگیس شاد
که برای ارتباط مصراع دوم از بیت دوم با مصراع اول از همین بیت ناچار باید چند جمله تقدیر کرد چنانکه در این آیه«أَنَا أُنَبِّئُکُمْ بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ (سوره یوسف،آیه45و46) چند جمله حذف شده و منظور بلغای قدیم و جدید گردیده است،و دیگری راجع به نمایاندن معانی در عباراتی رساتر و روشن تر یا پنهانتر و آن این بیت است:
تهمتن بیامد بگسترد پر
بخواهش بر شاه پیروزگر
که از این جمله قرآنی «وَٱخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ(الإسراء - 24) ترجمه شده است. 

سخن و سخنوران،ص51

و نیز ایشان مینویسد:
فردوسی از اخبار و احادیث اسلامی مطلع بوده و جای جای ترجمه آنها در شاهنامه دیده می شود...

سخن و سخنوران،ص52

فردوسی شیعه است(18)

دکتر عباس اقبال آشتیانی مورخ، نویسنده و محقق نامدار معاصر، علت اختلاف فردوسی و محمود غزنوی را این میداند که فردوسی بر مذهبی (تشیع)غیر از مذهب محمود غزنوی(تسنن) بوده است، او می نویسد:

تعصب محمود و سخن ناشناسی او وی را بر آن داشته است که با فردوسی که به مذهبی غیر از مذهب سلطان معتقد بود، به پستی و زشتی معامله نماید و این گوینده بلند مقام را برنجاند و ذکری ناستوده از خود در تاریخ بجا گذارده و حق با فردوسی است که گوید:
بدانش نبد شاه را دستگاه
وگرنه مرا بر نشاندی بگاه

تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه،چاپ دوم،صفحه 166

و نیز ایشان در مورد دشمنی شدید محمود غزنوی نسبت به شیعیان و قتل و عام آنها مینویسد:

سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب مفرط داشت و چون در ایام او بر اثر تبلیغات دعاة اسماعیلی در ماوراء النهر و خراسان عده کثیری از مردم به آئین اسماعیلی یا مذاهب دیگر شیعه گرویده بودند محمود هر کجا از ایشان نشان می یافت آنان را به سختی تمام میکشت مخصوصأ به آن علت که دعاة اسماعیلی اهل ایران را به پیروی از خلفای فاطمی مصر میخواندند و این خلفا هم مدعی بنی عباس مخدومین محمود بودند این سلطان غالب کسانی را که بر دین حنفی نمیرفتند به : تهمت قرمطی (یعنی اسماعیلی و طرفدار فاطمیون) تعقیب میکرد و به قتل میرساند و در این راه پر پیش اور قرامطه و معتزله و حکما همه یک حکم داشتند، چنان که باران مجدالدوله را به جرم معتزلی بودن از دم شمشیر گذراند و قسمت اعظم کتابخانه نفیس او را طعمه آتش کرد و فرستاده . خلیفه فاطمی مصر را کشت. این سلطان گاهی نیز برای ضبط مال اعیان و توانگران ایشان را به بددینی متهم میساخت و دارائی آنان را در ضبط خود میاورد.

تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه،چاپ دوم،صفحه 166

فردوسی شیعه است(17)

دکتر غلامرضا رشید یاسمی معروف به رشید یاسمی نویسنده، مورخ، پژوهشگر و شاعر معاصر پیرامون علل اختلاف فردوسی و محمود غزنوی می نویسد:

....(فردوسی)شاهنامه را مرتب ساخته بنام محمود کرد و از نظر گذرانید...ولی پس از تقدیم (محمود)خلف وعده نموده و برای هر دینا۔ یک درهم داد علت این کار خست و لئامت سلطان ببوده زیرا که بشعرای دیگر جوایز و صلات کران عطا میکرد بلکه غمز و سعایت شعرای دربار و بدگوئی احمد بن حسن میمندی وزیر و مخصوصا اختلاف مذهب فردوسی با سلطان موجب آن کردید محمود در مذهب تسنن تعصب شدید داشت و فردوسی در تشیع قدم ثابت،با این جهت سعایت حسودان کارگر شد.

نصایح فردوسی،ص8