فردوسی نامه

وبلاگی در ارتباط با حکیم فردوسی و شاهنامه

وبلاگی در ارتباط با حکیم فردوسی و شاهنامه

فردوسی نامه
بایگانی
آخرین نظرات

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین و مذهب فردوسی چیست» ثبت شده است

فردوسی شیعه است (21)

دکتر قدمعلی سرامی نویسنده، شاعر، پژوهشگر و شاهنامه پژوه:

اگر با در نظر گرفتن ایرانی بودن وی، فردوسی را در نقل این سخنان سرشار از اهانت نسبت به تازیان از زبان رستم فرخزاد و یزدگرد محق ندانیم ناچار با ملحوظ داشتن تشیع او، در این کار صاحب حقش خواهیم شمار چرا که فردوسی می دانسته است که اینان به خاندان پیغامبر خویش نیز رحم نکرده اند و حق علی و اولاد وی را در همه چیز از جمله حکومت نادیده گرفته اند.
فردوسی عاشق علی (ع) بوده است و دشمنان وی را بیباکانه بی پدر یعنی حرامزاده خوانده است
چنین کسی حتی اگر ایرانی هم نمی بود، نمی توانست تازیان از اسلام برگشته ای را که پیمان خود با رسول خدا را زیر پا گذاشتند و اندکی پس از وفات وی به قرآن و عترت پشت کردند، دوست بدارد. او ناگزیر به حکم تشیع تولی و تبری می کرده است و به همین دلیل از گنجاندن ابیاتی از دست آنچه خواندیم در اثر خویش هراسی به دل راه نداده است با آنکه بیگمان از اختلاف مذهبی خویش با سلطان محمود و جیره خواران در بار غزنه خبر داشته است.
در اندیشه فردوسی، مولا علی ابر مردی است که نام وی عصاره حماسه است. رزمندگی در آمیخته با فروتنی اوست که شاعر حماسه پرداز را شیفته کرده است.

از رنگ گل تا رنج خار،ص661و662

فردوسی شیعه است (20)

ملاحسن کاشی، شاعر نامدار شیعه در نیمه دوم قرن هفتم است که وی را در سرودن مناقب اهل بیت ، مقتدا و الهام بخش کسانی چون محتشم کاشانی شمرده اند. کاشی در دیباچه تاریخ دوازده امام (ائمه نامه، تاریخ محمدی) که یک دوره زندگینامه منظوم پیامبر و امامان شیعه است، از فردوسی به عنوان «پاکدین»یاد می کند که اشارت به تشیع اوست:
فردوسی پاکدین دانا
 آن بر همه حکمتی توانا
شهنامه بر آن نمط که او گفت
 وآن دُرّ بیان صفت که او سفت
وزن متقارب است یکسر
 بنگاشته همچو دُرّ و گوهر
خالی زخطا و سهو گفته
 صد گنج گهر در او نهفته
 تاریخ محمدی،به کوشش رسول جعفریان،صفحه54

آشنایی فردوسی با احادیث و اخبار اسلامی

استاد بدیع الزمان فروزانفر نویسنده،زبان شناس ،مصحح متون کهن ادبی و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی با رد ادعای زرتشتی بودن فردوسی،اسلوب و روش شاهنامه را روشی اسلامی و فردوسی را شخصی آگاه به اخبار و احادیث اسلامی معرفی میکند:

«اسلوب و روش نظمی شاهنامه از اسلوب قرآن گرفته شده و هر چه در آنجا از حیث بلاغت، منظور و طرف بحث بلغاست اینجا تقلید و نظیر آن ایجاد می شود.همینطور کنایاتی که در اشعار عرب مقبول است، به شخص یا به نظیر ترجمه شده وگاهی از اصل بهتر و روشن تر است و از همین جا می توان دانست و مسلم داشت که فردوسی از اشعار عرب نه مایه اندک بلکه، سرمایه فراوان داشته
ایشان در مورد اسلوب قرآنی نام برده در شاهنامه مینویسد:
در این موضوع باید مفصل بحث کرد و اسلوب قرآن را شرح داد تا مقصود به خوبی واضح گردد،لیکن در اینجا به دو مثل قناعت میکنیم که یکی راجع به نظم جمل است و آن این است:
پیامی فرستاد پیران چو دود
به گلشهر نازی فرنگیس زود
شود تا رساند سوی شاهزاد
بگفت آن زمان با فرنگیس شاد
که برای ارتباط مصراع دوم از بیت دوم با مصراع اول از همین بیت ناچار باید چند جمله تقدیر کرد چنانکه در این آیه«أَنَا أُنَبِّئُکُمْ بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ (سوره یوسف،آیه45و46) چند جمله حذف شده و منظور بلغای قدیم و جدید گردیده است،و دیگری راجع به نمایاندن معانی در عباراتی رساتر و روشن تر یا پنهانتر و آن این بیت است:
تهمتن بیامد بگسترد پر
بخواهش بر شاه پیروزگر
که از این جمله قرآنی «وَٱخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ(الإسراء - 24) ترجمه شده است. 

سخن و سخنوران،ص51

و نیز ایشان مینویسد:
فردوسی از اخبار و احادیث اسلامی مطلع بوده و جای جای ترجمه آنها در شاهنامه دیده می شود...

سخن و سخنوران،ص52

فردوسی شیعه است(18)

دکتر عباس اقبال آشتیانی مورخ، نویسنده و محقق نامدار معاصر، علت اختلاف فردوسی و محمود غزنوی را این میداند که فردوسی بر مذهبی (تشیع)غیر از مذهب محمود غزنوی(تسنن) بوده است، او می نویسد:

تعصب محمود و سخن ناشناسی او وی را بر آن داشته است که با فردوسی که به مذهبی غیر از مذهب سلطان معتقد بود، به پستی و زشتی معامله نماید و این گوینده بلند مقام را برنجاند و ذکری ناستوده از خود در تاریخ بجا گذارده و حق با فردوسی است که گوید:
بدانش نبد شاه را دستگاه
وگرنه مرا بر نشاندی بگاه

تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه،چاپ دوم،صفحه 166

و نیز ایشان در مورد دشمنی شدید محمود غزنوی نسبت به شیعیان و قتل و عام آنها مینویسد:

سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب مفرط داشت و چون در ایام او بر اثر تبلیغات دعاة اسماعیلی در ماوراء النهر و خراسان عده کثیری از مردم به آئین اسماعیلی یا مذاهب دیگر شیعه گرویده بودند محمود هر کجا از ایشان نشان می یافت آنان را به سختی تمام میکشت مخصوصأ به آن علت که دعاة اسماعیلی اهل ایران را به پیروی از خلفای فاطمی مصر میخواندند و این خلفا هم مدعی بنی عباس مخدومین محمود بودند این سلطان غالب کسانی را که بر دین حنفی نمیرفتند به : تهمت قرمطی (یعنی اسماعیلی و طرفدار فاطمیون) تعقیب میکرد و به قتل میرساند و در این راه پر پیش اور قرامطه و معتزله و حکما همه یک حکم داشتند، چنان که باران مجدالدوله را به جرم معتزلی بودن از دم شمشیر گذراند و قسمت اعظم کتابخانه نفیس او را طعمه آتش کرد و فرستاده . خلیفه فاطمی مصر را کشت. این سلطان گاهی نیز برای ضبط مال اعیان و توانگران ایشان را به بددینی متهم میساخت و دارائی آنان را در ضبط خود میاورد.

تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه،چاپ دوم،صفحه 166

فردوسی شیعه است(17)

دکتر غلامرضا رشید یاسمی معروف به رشید یاسمی نویسنده، مورخ، پژوهشگر و شاعر معاصر پیرامون علل اختلاف فردوسی و محمود غزنوی می نویسد:

....(فردوسی)شاهنامه را مرتب ساخته بنام محمود کرد و از نظر گذرانید...ولی پس از تقدیم (محمود)خلف وعده نموده و برای هر دینا۔ یک درهم داد علت این کار خست و لئامت سلطان ببوده زیرا که بشعرای دیگر جوایز و صلات کران عطا میکرد بلکه غمز و سعایت شعرای دربار و بدگوئی احمد بن حسن میمندی وزیر و مخصوصا اختلاف مذهب فردوسی با سلطان موجب آن کردید محمود در مذهب تسنن تعصب شدید داشت و فردوسی در تشیع قدم ثابت،با این جهت سعایت حسودان کارگر شد.

نصایح فردوسی،ص8

ابیات جعلی مدح خلفای سه گانه در شاهنامه(8)

دکتر عباس زریاب خویی مورخ، ادیب، نویسنده، نسخه شناس و مترجم ایرانی:

در فصل ستایش پیغمبر چهار بیت درباره خلفای راشدین الحاق شده است و الحاقی بودن آن در بررسی متن بسیار واضح ا‌ست زیرا ابیات 92 تا 96 چنین است
چو خواهی که یابی ز هر بد رها
سر اندر نیاری به دام بلا
بُوی در دو گیتی ز بد رستگار
نکوکار گردی به هر دو سرای
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی ها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که من شارسانم علیم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
بیت 96 (دو مصرع آخر) به نحو منطقی دنبال بیت95 است و اشاره به حدیث معروف أنا مدینة العلم و عَلیٌّ بابُها است اما یکی از کاتبان، که اهل سنت بوده، نخواسته است این قسمت از شاهنامه بی ستایش خلفای سه گانه باشد و چهار بیت به میان این دو بیت افزوده است که ناسازگار بودن آن با قبل و بعد آشکار است
بعضی‌ها خواسته اند شیعه بودن فردوسی را با ستایش خلفای سه گانه چنین سازگار کنند که فردوسی را شیعه زیدی بدانند اما فراموش کرده اند که طوایف و فِرَق مختلف زیدی فقط ابوبکر و عمر را قبول داشته اند نه عثمان را، بنابراین ستایش عثمان از یک شیعه زیدی درست نیست و چنان که گفتیم، هر چهار بیت بی گمان الحاقی است. 

نگاهی تازه به مقدمه شاهنامه، مندرج در تن پهلوان و روان خردمند، ویراسته شاهرخ مسکوب، انتشارات طرح نو، تهران 1381،ص 27