فردوسی نامه

وبلاگی در ارتباط با حکیم فردوسی و شاهنامه

وبلاگی در ارتباط با حکیم فردوسی و شاهنامه

فردوسی نامه
بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فردوسی زرتشتی» ثبت شده است

فردوسی شیعه است(13)

دکتر صادق رضا زاده شفق ادیب، محقق و مترجم ایرانی:
فردوسی نسبت به ادیان خضوع و احترام داشته و نه تنها پیامبران ادیان را با ادب نام می برد بلکه روحانیان هر دین را هم احترام می گذارد
توان گفت کیش او اسلام است، توحید خدا و تصدیق نبوت حضرت محمد(ص) و نعت صحابه خاصه حضرت علی را کرده و به جاویدان بودن روان و وجود روزشمار و راست بودن آن سرای اشارات نموده است
تمایلات شیعی او نیز از نعت و خاصه از هجویه پیداست و عروضی سمرقندی هم اشاره بدان نموده است

فرهنگ شاهنامه، با شرح حال فردوسی و ملاحظاتی در باب شاهنامه، تهران، مجمع ناشر کتاب،1320، ص42

فردوسی شیعه است(10)

دکتر حسن انوری( استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی) و دکتر جعفر شعار ( پژوهشگر ادبی، مصحح و استاد زبان و ادبیات فارسی) :

فردوسی مسلمان، شیعه، معتزلی و دوستدار خاندان پیغمبر و علی (علیه السلام) بود و راه رهایی و رستگاری را در دین و دانش می جسته است.

غمنامه رستم و سهراب، نشر قطره، تهران، 1375، ص15

فردوسی شیعه است(8)

دکتر احمد علی رجایی بخارایی نویسنده، محقق، شاعر، مصحح و شاهنامه پژوه در مقاله ایی که در آن به مذهب فردوسی پرداخته است چنین می نویسد‌
با توجه به دلایلی که با استناد به اشعار خود فردوسی بدست داده شد در شیعی بودن استاد طوس تردیدی نمی‌توان داشت و چون همه تذکر نویسان و محققان نیز خلاف این ادعائی نکرده اند دراز کشیدن سخن با ذکر اقوال آنان نیازی نیست و شاید تنها قول نظامی عروضی در چهار مقاله که تشیع فردوسی را علت سعایت درباریان و محروم ماندن او از صله محمود می داند و اینکه هم بدین سبب رها نکرده اند که جنازه او در گورستان مسلمانان گذاشته شود و هم اکنون نیز قبر آن مرد بزرگ، جداگانه در باغی قرار دارد برای اقناع ضمیر هر پژوهنده ای درباره مذهب فردوسی کافی باشد.
مذهب فردوسی، مندرج در نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، دوره 11، شماره 49 ، خرداد 1343، صفحه 113

فردوسی شیعه است(۵)

شیخ آقا بزرگ تهرانی معروف به صاحب الذریعه فقیه، محدث و کتابشناس سرشناس شیعه، فردوسی را از جمله شیعیان مخلص می داند که اخلاص او از اشعارش پیداست:
و للفردوسی قَصائدُ فی مدحِ أمیر المؤمنین علی(ع) یَظهَرُ مِنها إخلاصُه فی التشیع، منها قوله فی قصیدة:
شهی که زد به دو انگشت مره را به دو نیم
ز بهر قتل عدو ساخت ذو الفقار انگشت
شهی که تا به دو انگشت در ز خیبر کند
برآمد از پی إسلام صد هزار انگشت

الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج13، دارالاضواء، بیروت-لبنان، 1403ق، صفحه 20

فردوسی شیعه است(4)

هلموت ریتر خاورشناس، شرق شناس، نویسنده و پژوهشگر آلمانی:
در مورد قدر نشناسی محمود درباره شاهنامه چند حدس زده شده است، در هجونامه سخن ازین است که محمود او را بدکیش خوانده است و بیمش داده که زیر پای پیلانش خواهد انداخت، و باز می گوید که سخن بدگویان را شنیده و در نتیجه حتی نگاهی هم به شاهنامه نکرده است، بعید نیست که کسانی در نزد محمود که دشمن شیعیان( خاصه اسماعیلیان) بود، شیعی بودن فردوسی را به میان کشیده و از او بدگویی کرده باشند
فردوسی و شاهنامه، هلموت ریتر، ترجمه افسانه ریاحی، مندرج در سیمرغ، تیر1357، شماره5، ص41

فردوسی زرتشتی نیست(۱)

دکتر حسین رزمجو استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی در مورد ادعای زرتشتی بودن فردوسی چنین می نویسد 
در مورد این نظر که برخی فردوسی را مُبلغ گبرکان و مجوسان دانسته اند و دینش را متمایل یه آئین زرتشتی تصوّر کرده اند و مضامینی را که در شاهنامه مربوط به کیشِ مزدایی و زرتشتی وجود دارد را به حساب او گذارده اند نظیر: کُستی(زنّار) بستن و احترام به آتش و و آتشکده هایی چون آذرگشسب، و برسم (شاخه هایی از تاک یا درخت انار) را به دست گرفتن و دعاهای اوستا و زند را زمزمه کردن و سوگند با آب آمیخته با گوگرد خوردن و برپایی جشن هایی چون؛ مهرگان و سده، که در جای جای شاهنامه بویژه از دورانِ پادشاهی گشتاسپ که به آیین زردشت می گردد و  در ترویج کیش مزدایی می کوشد، در حالی که آنان غافل از این واقعیت هستند :که داستان هایی که فردوسی در شاهنامه به نظم آورده است، قبل از آنکه مدوّن شود و به صورتِ خدای نامکها و شاهنامه های منثوری چون: شاهنامه منثور ابومنصور عبدالرزاق طوسی (که مأخذ اصلی در نظم شاهنامه است) درآید به طورِ شفاهی سینه به سینه از گذرگاه نسل‌هایی از ایرانیان که زردشتی بوده اند، گذشته و مآلاً در این معبرِ طولانی،و طّیِ قرون و اعصار، عناصری از اندیشه های زردشتی و آئین و رسومِ ایرانیان باستان در آنها وارد شده است. و فردوسی که به عنوان شاعری امانتدار آنها را بدون آنکه دخالتی در محتوایشان داشته باشد، به سلکِ نظم در آورد، لذا این موضوع هیچ ربطی به اعتقادات مذهبیِ اسلامی استادِ فرزانه طوس ندارد، که متهم به تبلیغ اندیشه های مجوسی و زرتشتی شود و اینکه برخی از پژوهندگان معاصر سعی دارند که به هر نحوی او را به آئین زردشتی مربوط سازند (در صورتی که از آغاز تا انجامِ کتاب فردوسی، سطری که دلالت واضح بر این موضوع داشته باشد، وجود ندارد) و ناچار خواهند شد که پایه استدلالِ خود را برفرازِ خیال و گمان بگذارند.
صحیح است که در ضمن مطالب شاهنامه: توصیف بسیاری از اوستا و زند و دستور های زردشتِ پیغمبر هست، ولی چنانکه از پیش گفته شد: مقتضیِ مقام و متن منثور چنین بوده است؛ نه اینکه فردوسی خواسته خود را در لفافه بپیچد و یا آنکه تقیه کرده و فلان موضوع را از زبان دقیقی گفته، که تکفیر نشود، یا آنکه از زبان بهرام گور، مقصدِ خویش را بیان کرده باشد
فردوسی چنانکه از رویِ شاهنامه او را می شناسیم، از همه شعرای ایران دلیرتر و بی پرواتر بوده است. بهترین دلیل این مطلب، اظهار تشیع صریح او در مقابل محمود غزنوی و محروم شدن از آسایش زندگانی است.
فردوسی اگر تمایلی به زردشت و زردشتگری داشت، بی شک مانند تمایل خود یه آئین تشیع اظهار می نمود. و از هیچ کس پروا نمی کرد. با آنکه در هجونامه به جای آنکه سنگ تشیع را به سینه بزند، بیتی چند که دلالت بر زردشتی بودن او داشته باشد می سرود
کوتاه سخن اینکه: جهان بینی توحیدی و دیانت فردوسی را از بررسی مطالب شاهنامه آسان‌تر و دقیق تر می توان استنباط کرد تا پرداختن به اقوال و روایاتی (احیانا بی پایه) که از سوی کسانی که یه خود مسلمان نبوده یا آگاهی کافی از زندگی معنوی استاد طوس نداشته اند اظهار شده است

قلمرو ادبیات حماسی ایران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1381، جلد2، ص42و 43